تا به حال شنیدهاید که زبانی که زنان حرف میزنند متفاوت از زبانی است که آقایان استفاده میکنند. مثلا وقتی یک خانم میگوید «حرفش را نزن، اصلا برایم مهم نیست»، در واقع میخواهد به طرف مقابل بفهماند که نه تنها موضوع برایش مهم است بلکه باعث ناراحتیاش هم شدهاست. اما کمتر مردی است که این موضوع را بداند و تعبیر درستی از آن داشته باشد، حالا این موضوع ساده را به تمام وجوه زندگی تعمیم دهید تا درک کنید زنان چه رازهای بزرگی هستند. مردانی که نتوانند راز شخصیت زنان را کشف کنند خواهناخواه دچار اشتباههای بزرگی در قبال آنها میشوند تا جایی که ممکن است زندگی و رابطهشان تحتالشعاع قرار بگیرد. در این مطلب شما را با 9مورد از این اشتباهات رایج مردها آشنا میکنیم تا شاید کمی به مردها کمک شود که رفتار همسرشان را رمزگشایی کنند.
![]()
تفاوتهایی از دوران غارنشینی
بیشتر زوجها اگر بخواهند رابطهای موفق داشتهباشند به حرف زدن اهمیت زیادی میدهند، اما با این همه حرفزدن باز هم مردها میگویند که فکر میکنند زنان یک راز بزرگ هستند و نمیتوان از کار آنها سردرآورد و همین عدم شناخت باعث میشود که اختلاف عقیدهای کوچک مثل جارو کردن خانه یا چیدن ظرفها در ماشین ظرفشویی منجر به دعوایی اساسی شود و به جاهایی برسد که طرفین شروع کنند از همه چیز و حتی خانوادههای هم ایراد گرفتن.در این مواقع نمیتوان گفت هر دو طرف بیتقصیرند ولی شاید تقصیر چندانی نداشته باشند و همه اینها ناشی از تفاوت دیدگاههایشان باشد. باید بدانید خانمها و آقایان بیشتر از آنکه فکرش را بکنید با هم متفاوت هستند. دکتر آلیسون آرمستانگ، روانشناس کالیفرنیایی میگوید: این تفاوتها از همان دوران غارنشینی تا زندگیهای مدرن امروزی در زندگی زنان و مردان وجود داشتهاست.
به نظرتان آشنا نمیآید؟ بیشترین شکایت خانمها این است که مردشان به حرف آنها گوش نمیدهد.
متاسفانه مردها قدرت یک گفتوگوی ساده و عاشقانه را دستکم میگیرند.خانمها طی گفتوگو دوپامین یا همان هورمون لذت در بدنشان بالا میرود و در نتیجه طی این گفتوگو ارتباط قویتر میشود اما برای بیشتر مردها گفتوگو اینقدر اهمیت ندارد.مردها متوجه نمیشوند که خانمها حرف میزنند تنها برای اینکه احساس کنند به طرف مقابل وصل هستند، آنها فکر میکنند که همسرشان حرف میزند که خواستهاش را مطرح کند.از طرف دیگر مردها به طور غریزی میخواهند مشکلات همسرشان را حل کنند، حتی اگر خانم از او کمک نخواهد.
راه حل: یک عبارت هست که میتواند برای خانمها معجزه کند: «برای من از خودت بیشتر بگو» و اگر شما میخواهید واقعا او را خوشحال کنید، بگویید: «من به حرفهایت علاقهمندم»
خانمهای شاغل بیشتر اوقات روزشان را در دفتر کار سپری میکنند و بعد هم باید مشغول غذا پختن و رسیدگی به خانه شوند، آیا به نظر شما این توقع زیادی است که زنی انتظار داشته باشد بدون اینکه از همسرش بخواهد ظرفها را بشوید؟
![]()
وقتی یک زن کمک میخواهد یا به کمک نیاز دارد، ممکن است به طور مستقیم خواستهاش را مطرح نکند و هیچ کس هم انتظار ندارد که یک خانم هیچ وقت به کمک احتیاج نداشته و مانند یک شیرزن از کسی انتظاری نداشتهباشد.
قبول کنید که این فراتر از توانایی یک زن معمولی است، مردی که قدرت جارو کردن در استحکام یک رابطه را متوجه نشود به احتمال زیاد با همسرش مشکل خواهد داشت، مردها باید بدانند که امور خانه در روحیه همسرشان به شدت تاثیر میگذارد.
اما چگونه؟ برای بیشتر زنها، کارهای خانه و تمیز بودن آن نقش مهمی در احساسشان نسبت به زندگی دارد و اینکه همسرشان در این امر به آنها کمک کند میتواند به زندگی امیدوارشان کند.
راه حل: اول از همه شما به عنوان یک مرد باید با دیدن تلویزیون و فیلمها متوجه شوید که یک زن چه کارهایی انجام میدهد، احتمالا خواهید دید که بیشتر اوقات خانمها آرام و قرار ندارند، اگر همسر شما نیز چنین است هر چه سریعتر به کمکش بشتابید و دوم اینکه مردها نیاز دارند که کلمه «کمک» را از پیشنهادهای خود حذف کنند. یک زن برای اینکه تواناییاش را نشان دهد جواب طبیعیاش به پیشنهاد کمک «نه» است؛یعنی میگوید «ممنون خودم انجام میدهم» پیشنهاد میکنیم به عنوان شوهر از او بپرسید «آیا کاری هست که بتوانم انجام دهم؟»

تفاوتهایی از دوران غارنشینی
بیشتر زوجها اگر بخواهند رابطهای موفق داشتهباشند به حرف زدن اهمیت زیادی میدهند، اما با این همه حرفزدن باز هم مردها میگویند که فکر میکنند زنان یک راز بزرگ هستند و نمیتوان از کار آنها سردرآورد و همین عدم شناخت باعث میشود که اختلاف عقیدهای کوچک مثل جارو کردن خانه یا چیدن ظرفها در ماشین ظرفشویی منجر به دعوایی اساسی شود و به جاهایی برسد که طرفین شروع کنند از همه چیز و حتی خانوادههای هم ایراد گرفتن.در این مواقع نمیتوان گفت هر دو طرف بیتقصیرند ولی شاید تقصیر چندانی نداشته باشند و همه اینها ناشی از تفاوت دیدگاههایشان باشد. باید بدانید خانمها و آقایان بیشتر از آنکه فکرش را بکنید با هم متفاوت هستند. دکتر آلیسون آرمستانگ، روانشناس کالیفرنیایی میگوید: این تفاوتها از همان دوران غارنشینی تا زندگیهای مدرن امروزی در زندگی زنان و مردان وجود داشتهاست.
اشتباه یک: چرا مردها حرف خانمهایشان را گوش نمیکنند؟
به نظرتان آشنا نمیآید؟ بیشترین شکایت خانمها این است که مردشان به حرف آنها گوش نمیدهد.
متاسفانه مردها قدرت یک گفتوگوی ساده و عاشقانه را دستکم میگیرند.خانمها طی گفتوگو دوپامین یا همان هورمون لذت در بدنشان بالا میرود و در نتیجه طی این گفتوگو ارتباط قویتر میشود اما برای بیشتر مردها گفتوگو اینقدر اهمیت ندارد.مردها متوجه نمیشوند که خانمها حرف میزنند تنها برای اینکه احساس کنند به طرف مقابل وصل هستند، آنها فکر میکنند که همسرشان حرف میزند که خواستهاش را مطرح کند.از طرف دیگر مردها به طور غریزی میخواهند مشکلات همسرشان را حل کنند، حتی اگر خانم از او کمک نخواهد.
راه حل: یک عبارت هست که میتواند برای خانمها معجزه کند: «برای من از خودت بیشتر بگو» و اگر شما میخواهید واقعا او را خوشحال کنید، بگویید: «من به حرفهایت علاقهمندم»
اشتباه دوم : مردها پیشنهاد کمک نمیدهند
خانمهای شاغل بیشتر اوقات روزشان را در دفتر کار سپری میکنند و بعد هم باید مشغول غذا پختن و رسیدگی به خانه شوند، آیا به نظر شما این توقع زیادی است که زنی انتظار داشته باشد بدون اینکه از همسرش بخواهد ظرفها را بشوید؟

قبول کنید که این فراتر از توانایی یک زن معمولی است، مردی که قدرت جارو کردن در استحکام یک رابطه را متوجه نشود به احتمال زیاد با همسرش مشکل خواهد داشت، مردها باید بدانند که امور خانه در روحیه همسرشان به شدت تاثیر میگذارد.
اما چگونه؟ برای بیشتر زنها، کارهای خانه و تمیز بودن آن نقش مهمی در احساسشان نسبت به زندگی دارد و اینکه همسرشان در این امر به آنها کمک کند میتواند به زندگی امیدوارشان کند.
راه حل: اول از همه شما به عنوان یک مرد باید با دیدن تلویزیون و فیلمها متوجه شوید که یک زن چه کارهایی انجام میدهد، احتمالا خواهید دید که بیشتر اوقات خانمها آرام و قرار ندارند، اگر همسر شما نیز چنین است هر چه سریعتر به کمکش بشتابید و دوم اینکه مردها نیاز دارند که کلمه «کمک» را از پیشنهادهای خود حذف کنند. یک زن برای اینکه تواناییاش را نشان دهد جواب طبیعیاش به پیشنهاد کمک «نه» است؛یعنی میگوید «ممنون خودم انجام میدهم» پیشنهاد میکنیم به عنوان شوهر از او بپرسید «آیا کاری هست که بتوانم انجام دهم؟»